فارغ از آنکه نا کارآمدی شهردار، نقض در انتخاب یا نقص در قوانین انتخابات شورا های اسلامی و شهرداران در کنار خرده سلیقه های تحمیلی، تقابل سیاست های دوره ای و حاکمیت های مستقر در دولت ها در ادوار شورا را میشود عوامل موثر در فراز و نشیب مدیریت شهری و کارنامه شورا ملحوظ نمود،ولیکن به هر طریق، سلیقه یا تداخل، باز من و همه اعضای محترم شورای های اسلامی به قدر حضور، مسئول این سامان یا نابه سامانی های جاری هستیم و به اندازه رای،اثر یا دخالتی که نموده یا می نماییم در کارآمدی و عملکرد مدیریت شهری یا شهرداران منتخب باید در پاسخ به چالش ها تمکین یا تبیین نماییم.

واقعیت آنست که بعنوان یک عضو شورای اسلامی شهر در مرور اثر،مداخله،سلیقه یا تجربه انتخاب شهردار در کلان شهر کرج به این باور رسیده ام که ناکارآمدی شهردار منتخب و کاردانی شورا دوسویه است، قبل از آنکه آن سوی انتخاب یعنی گزینه شهردار را تثبیت یا جابجا نماییم، موظف هستیم این سوی انتخاب یعنی کاردانی شورا و به ویژه هر کدام،خودمان را هم مرور،ممیزی و خود اقراری نماییم.

باید به افکار عمومی پاسخ دهیم که چرا از فرصت های انتخاب نتوانستیم، نشد یا آنقدر که نگذاشتند، بیشترین بهره را ببریم؟ چقدر حق طلبی یا منفعت طلبی ما و چه اندازه حاکمیت سیاست ها یا تحمیل سلیقه ها ما را مجاب به انتخاب یا رد شدن از انتخاب نمود یا همچنان می نماید.

البته قواعد،اطلاعات و تجربه مدیریتی در کلان شهر کرج و استان البرز روشن نموده است،مسیر بکار گیری مدیران قوی یا شهرداران قابل در تنگنای گذر سیاست،نزدیکی پایتخت و بهانه انتخابات هیچ گاه به کمال یا سرانجام نخواهد رسید. سرپرست فرمانداری با حفظ سمت معاونت استاندار،مدیر کل بحران استان با مسولیت معاونت برنامه ریزی شهرداری،معاونت های استانداری با سرپرستی هم کم از انتخاب مکرر شهردار نیست.

با وجود آن بدیهی است، من و تک تک اعضای محترم شورا به همان میزان که موثر بوده ایم حتماً مقصر هم بوده ایم و مادامی که منفعت طلبی،تعلق خاطر در انتصابات و یا دخالت در اجرا، ما را از اندیشه صواب،نظارت قانون و تکالیف شورا دور نماید به همان میزان از کارآمدی شورا،توفیق در مدیریت شهری یا رضایت مندی مردم دور و دورتر میشویم. باید بپذیریم کارآمدی شهردار به کاردانی ماست و سایر مولفه های پیدا و پنهان هم چیزی از تعهد،تکلیف یا مسئولیت ما در قبال مطالبات مردم ،افکار عمومی یا قصور در خدمات شهری نمی کاهد.

قائل به آن هستم که باید بدون هیچ ملاحظه در سلیقه ها، منافع محتمل یا سیاست های تحمیلی به مصالح شهر،مطالبات مردم و امکان تحقق کارآمدی در مدیریت شهری اندیشه کرد و ماندن یا رفتن شهردار منتخب اگر حاصل این سیاق منصفانه،عاقلانه و صادقانه باشد،می شود قابلیت طرح،اقدام و دفاع برای آن تعریف نمود. اولویت این شورا قبل از ورود به ممیزی شهردار در همگرایی،هم اندیشی و تعقل بیشتر است. تجربه انتخاب و جابجایی شهردار سابق و انتخاب مجدد شهردار بعدی و ... باید چراغ راه باشد.

قدر مسلم آنست؛ که هر عقل سلیمی می داند، اگر شورا و مدیریت شهری بتواند با اصلاح رویه های جاری و مساعدت به شهردار منتخب در جبران نقص و نقض خدمت رسانی اقدام نماید،شایسته تر،بهتر و موثر تر است و اگر این مهم محقق یا ممکن نباشد و خروجی کار در دو سال پایانی در عوض عمران یا آبادانی شهر به مجادلات،تعاملات،تداخلات و سیاست ورزی انتخابات بگذرد، مصلحت در اندیشه دیگری است،چرا که عضویت یا ریاست شورا،مسند کمیسیون های ذیل آن و نطق های خوب یا بد آن به سرعت گذر زمان فراموش می شود و از ما فقط و فقط آثار امور عمرانی،خدماتی و مدیریت شهری خواهد ماند،تجربه ای که در همه ادوار و مسئولیت ها پیش رویمان یک به یک تکرار شده و آنچه بر یاد مانده است کار،رضایت مردم،سلامت و سرمایه های پایدار است و شاید بخشی از خطا های ما و دوستان شورا یا حتی شهرداران منتخب نیز در جدی گرفتن یا دائم فرض نمودن مسند ها در شورا یا مسئولیت های دیگر است.خاطر پست های مکرر نیست که می ماند،خروجی خدمات ماندگار میشود.

البته شهردار محترم،اصحاب محترم رسانه و دلسوزان صادق این کلان شهر باید این حق را محترم بدارند و بدانند که تکالیف قانونی شورا در تذکر،سئوال و استیضاح هم می تواند،مصلحت یا کارساز گردد، شاید اولویت اول ما و برخی نباشد ولی در بن بست تعامل و کارآمدی این طریق، راه آخر است.جواد چپردار